سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به خدا سوگند، آن که دنیا را دوست دارد و باجز ما دوستی می کند، خدا را دوست ندارد . هرکه حقّ ما رابشناسد و ما را دوست بدارد، در حقیقت، خداوند ـ تبارک وتعالی ـ را دوست داشته است . [.امام صادق علیه السلام]
بازتاب بُرنا


خانواده محمد رضا پهلوی در کنار گور او در مسجد رفاعی قاهره

محمدرضا پهلوی در چهارم آبان ماه 1298 ش در تهران به دنیا آمد. پس از تاسیس سلسله پهلوی توسط رضاخان میرپنج، وی به عنوان ولیعهد انتخاب شد و این مقام را تا سال 1320 ش بر عهده داشت. با ورود متفقین به ایران و برکناری و تبعید رضاخان به آفریقای جنوبی، دولت‏های استکباری که محمدرضا را مهره‏ای آرام و مطیع دیدند، او را به سلطنت ایران نشاندند. از این پس، محمدرضا به عنوان پادشاه ایران، سلطنت خود را آغاز کرد. تا قبل از کودتای 28 مرداد 1332، نفوذ انگلستان در کشور بیشتر بود، ولی پس از کودتا، آمریکا به عنوان قدرت اصلی در مملکت، شاه را به هرطرف که منافع آن دولت طلب می‏کرد، می‏کشاند. با آغاز حرکت انقلاب اسلامی در خرداد 1342، شاه، با قساوتی تمام، مردم را به خاک و خون کشید و رهبر انقلاب اسلامی را در 13 آبان 1343 به تبعیدی ناخواسته فرستاد. پس از این تبعید، محمدرضا پهلوی یکه‏تاز میدان حکومت ایران شد و به دیکتاتوری خود محور بَدل گشت. در طول این سالیان، ساواک هرگونه مخالفتی را با شدت سرکوب می‏کرد و مستشاران آمریکایی در تمام ارکان کشور نفوذ کرده بودند. شاه برای تثبیت بیشتر مقام خود، در سال 1350 جشن‏های 2500 ساله شاهنشاهی ایران را برگزار نمود و عده زیادی از سلاطین و رؤسای جمهور و نمایندگان کشورها در آن شرکت کردند. هزینه این جشن‏ها در رسانه‏های غربی بازتاب بدی پیدا کرد و آنان ضمن نشان دادن فیلم‏های جشن، گوشه‏هایی از زندگانی رقت‏بار جنوب تهران را به نمایش گذاشتند. اقدامات اسلام ستیزانه محمدرضا پهلوی در سال‏های بعد شکل گسترده‏تری به خود گرفت و حتی تاریخ هجری شمسی را به تاریخ مجعول و موهوم شاهنشاهی بدل ساخت. در اواخر سال 1356، و پس از درج مقاله اهانت‏آمیز علیه امام خمینی، امواج توفنده انقلاب، بار دیگر پایه‏های پوسیده نظام شاهنشاهی را در بر گرفت. در این میان شاه سعی کرد با اقدامات عوام فریبانه، خشم مقدس ملت ایران را فرو نشاند. از این رو با برکناری نخست‏وزیر و دستگیری برخی از مهره‏های سرشناس پهلوی، درصدد بود تا تقصیر را بر گردن آنها بیندازد. وقتی این تلاش‏ها به جایی نرسید، محمدرضا خود در صفحه تلویزیون ظاهر شد و نطقی استرحام‏ آمیز ایراد نمود و خطاب به مردم گفت که صدای انقلاب شما را شنیدم. او همچنین از مراجع تقلید ملتمسانه درخواست کرد که مردم را هدایت نمایند و قول همه‏گونه آزادی داد. ولی نه دولت نظامی و نه نطق شاه، بازدارنده روند انقلاب نبود. در این حال محمدرضا شاه که برای خود چاره‏ای جز سرکوب و کشتار نمی‏دید، دست به ارتکاب جنایات متعددی زد. این کشتارها مانع از سقوط رژیم ستم‏شاهی نگردید و پس از فرار مفتضحانه او سرانجام در 22 بهمن 1357 ش، طومار سلطنت ننگین پهلوی و 2500 سال حکومت شاهنشاهی در هم پیچیده شد. شاه که چند هفته قبل از پیروزی انقلاب، ماندن در ایران را صلاح نمی‏دید، در 26 دی 1357، از کشور خارج شد و پس از ماه‏ها آوارگی، سرانجام در پنجم مردادماه 1359 ش در قاهره پایتخت مصر در میان غربت و بیماری و کوله‏باری از جنایت و وحشی‏گری به اسلاف خود پیوست.   منبع



بازتاب بُرنا ::: شنبه 87/5/5::: ساعت 7:0 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 16

بازدید دیروز: 241 کل بازدید :2509979

>> درباره خودم <<
بازتاب بُرنا
بازتاب بُرنا
خبرهای این وبلاگ گزیده اخبار دیگر سایتهاست و به صورت لینک منعکس می گردد.

>>آرشیو شده ها<<

>>لوگوی وبلاگ من<<
بازتاب بُرنا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<












>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<